شعر

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت

گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت

بس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیم وز پی اش سوره اخلاص دمیدیم و برفت

عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد دیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفت

شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت

همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم کای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت

تفسیر

متاسفانه قدر کسی که برای تان ارزش زیادی داشته را ندانسته و امروز حسرت روزهای گذشته را می خورید که چرا باعث رنجش و آزارش شدید و او را از دست دادید. اما افسوس برای گذشته سودی ندارد و آن روزها برنمی گردد.

اکنون وقت تکبر و غرور نیست، بهتر است غرور خود را کنار گذاشته و برای آشتی و دلجویی از او پیش قدم شوید تا به لطف خداوند دوباره به وصال یار برسید. از رحمت خداوند ناامید نشوید و هرچه زودتر اقدام کنید.