شعر

صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت

گل بخندید که از راست نرنجیم ولی هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت

گر طمع داری از آن جام مرصع می لعل ای بسا در که به نوک مژه‌ات باید سفت

تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت

در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا زلف سنبل به نسیم سحری می‌آشفت

گفتم ای مسند جم جام جهان بینت کو گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت

سخن عشق نه آن است که آید به زبان ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت

اشک حافظ خرد و صبر به دریا انداخت چه کند سوز غم عشق نیارست نهفت

تفسیر

از حرف حق و سنجیده اطرافیان دلگیر نشوید که آن ها صلاح شما را می خواهند اگرچه شاید اینطور به نظر نرسد. از سخنان بیهوده و حرف های نابه جا بپرهیزید که موجب پشیمانی خواهد شد.

مراقب رفتار دیگران باشید و جانب احتیاط را از دست ندهید. اسرار دل خود را برای هر کسی فاش نکنید و همواره دوراندیش و آینده نگر باشید.