شعر

حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست باده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست

از دل و جان شرف صحبت جانان غرض است غرض این است وگرنه دل و جان این همه نیست

منت سدره و طوبی ز پی سایه مکش که چو خوش بنگری ای سرو روان این همه نیست

دولت آن است که بی خون دل آید به کنار ور نه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست

پنج روزی که در این مرحله مهلت داری خوش بیاسای زمانی که زمان این همه نیست

بر لب بحر فنا منتظریم ای ساقی فرصتی دان که ز لب تا به دهان این همه نیست

زاهد ایمن مشو از بازی غیرت زنهار که ره از صومعه تا دیر مغان این همه نیست

دردمندی من سوخته زار و نزار ظاهرا حاجت تقریر و بیان این همه نیست

نام حافظ رقم نیک پذیرفت ولی پیش رندان رقم سود و زیان این همه نیست

تفسیر

عادت دارید مسائل کوچک را بزرگ کرده و زندگی را برای خودتان سخت تر کنید. سعی کنید این رفتار را کنار گذاشته و بیهوده با نگرانی درباره مسائل ریز و کم اهمیت خود را اذیت نکنید و قدر روزهای جوانی را بدانید.

بدانید هیچ هدفی چه کوچک یا بزرگ بدون کار و تلاش حاصل نخواهد شد، از یاد خدا غافل نشوید و تنبلی را کنار بگذارید تا به مراد دل خود برسید.

قدم در هر راهی که گذاشته اید، خوب به سرانجام آن فکر کنید تا احتمال خطا و اشتباه را به حداقل برسانید.