شعر

ساقیا برخیز و درده جام را خاک بر سر کن غم ایام را

ساغر می بر کفم نه تا ز بر برکشم این دلق ازرق فام را

گر چه بدنامیست نزد عاقلان ما نمی‌خواهیم ننگ و نام را

باده درده چند از این باد غرور خاک بر سر نفس نافرجام را

دود آه سینهٔ نالان من سوخت این افسردگان خام را

محرم راز دل شیدای خود کس نمی‌بینم ز خاص و عام را

با دلارامی مرا خاطر خوش است کز دلم یک باره برد آرام را

ننگرد دیگر به سرو اندر چمن هر که دید آن سرو سیم اندام را

صبر کن حافظ به سختی روز و شب عاقبت روزی بیابی کام را

تفسیر

ناامید نباشید و با عزمی راسخ دوباره از جای برخیزید و به تلاش خود ادامه دهید. با تنبلی به هیچ موفقیتی دست پیدا نمی کنید. نگران مسائل مالی و دنیوی نباشید، این جهان گذرا است و این روزهای سخت به زودی تمام خواهند شد پس شاد باشید و غم گذشته و آینده را نخورید.

با صبر و آرامش به آرزو و معشوق خود خواهید رسید و دنیا زیبایی های خود را به شما نشان خواهد داد. هرکسی قابل اعتماد نیست، اسرار درون خود را نزد هر کس فاش نکنید چون ممکن است پشیمان شوید.