شعر

صوفی بیا که آینه صافیست جام را تا بنگری صفای می لعل فام را

راز درون پرده ز رندان مست پرس کاین حال نیست زاهد عالی مقام را

عنقا شکار کس نشود دام بازچین کان جا همیشه باد به دست است دام را

در بزم دور یک دو قدح درکش و برو یعنی طمع مدار وصال دوام را

ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش پیرانه سر مکن هنری ننگ و نام را

در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند آدم بهشت روضه دارالسلام را

ما را بر آستان تو بس حق خدمت است ای خواجه بازبین به ترحم غلام را

حافظ مرید جام می است ای صبا برو وز بنده بندگی برسان شیخ جام را

تفسیر

به خداوند توکل کنید و هرگز ناامید نشوید تا بتوانید بر تمام مشکلات زندگی فائق آمده و پیروز شوید. به دنبال حرص و طمع نباشید تا زندگی طولانی و پرعزتی داشته باشید.

حق الناس را به جای آورید و مطمئن باشید خداوند یار و یاور انسان های صادق و بی غل و غش است.

دل، آینه تمام نمای انسان است، آینه دل را پاک کنید تا حقیقت را به روشنی دیده و به مقام بالا دست پیدا کنید.