شعر

ای قصه بهشت ز کویت حکایتی شرح جمال حور ز رویت روایتی

انفاس عیسی از لب لعلت لطیفه‌ای آب خضر ز نوش لبانت کنایتی

هر پاره از دل من و از غصه قصه‌ای هر سطری از خصال تو و از رحمت آیتی

کی عطرسای مجلس روحانیان شدی گل را اگر نه بوی تو کردی رعایتی

در آرزوی خاک در یار سوختیم یاد آور ای صبا که نکردی حمایتی

ای دل به هرزه دانش و عمرت به باد رفت صد مایه داشتی و نکردی کفایتی

بوی دل کباب من آفاق را گرفت این آتش درون بکند هم سرایتی

در آتش ار خیال رخش دست می‌دهد ساقی بیا که نیست ز دوزخ شکایتی

دانی مراد حافظ از این درد و غصه چیست از تو کرشمه‌ای و ز خسرو عنایتی

تفسیر

توانایی و استعدادهای بی نظیری دارید که قدر آن ها را نمی دانید. بهتر است بیشتر به هوش و ذکاوت خود اعتماد کرده و از آن بهره ببرید.

از لحظه ها و روزهای عمر کمال استفاده را بکنید تا بعدا دچار خسرت نشوید. در مسیر رسیدن به آرزوها از گله کردن و غر زدن دست بردارید و خودباوری را در خود تقویت کنید.