شعر

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

وصف رخ چو ماهش در پرده راست ناید مطرب بزن نوایی ساقی بده شرابی

شد حلقه قامت من تا بعد از این رقیبت زین در دگر نراند ما را به هیچ بابی

در انتظار رویت ما و امیدواری در عشوه وصالت ما و خیال و خوابی

مخمور آن دو چشمم آیا کجاست جامی بیمار آن دو لعلم آخر کم از جوابی

حافظ چه می‌نهی دل تو در خیال خوبان کی تشنه سیر گردد از لمعه سرابی

تفسیر

همه چیز در گروی داشتن ثروت و مادیات نیست بلکه باید به معنویات نیز توجه داشته باشید. به کسی دلبسته اید که به اشارت های شما بی توجهی می کند.

نگران هستید و به نظر می رسد گره کور به امورتان زده شده و حریفان از شما پیش گرفته اند اما منتظر بهتر شدن اوضاع هستید و همچنان با امید جلو می روید.