شعر

ساقی بیا که شد قدح لاله پر ز می طامات تا به چند و خرافات تا به کی

بگذر ز کبر و ناز که دیده‌ست روزگار چین قبای قیصر و طرف کلاه کی

هشیار شو که مرغ چمن مست گشت هان بیدار شو که خواب عدم در پی است هی

خوش نازکانه می‌چمی ای شاخ نوبهار کشفتگی مبادت از آشوب باد دی

بر مهر چرخ و شیوه او اعتماد نیست ای وای بر کسی که شد ایمن ز مکر وی

فردا شراب کوثر و حور از برای ماست و امروز نیز ساقی مه روی و جام می

باد صبا ز عهد صبی یاد می‌دهد جان دارویی که غم ببرد درده ای صبی

حشمت مبین و سلطنت گل که بسپرد فراش باد هر ورقش را به زیر پی

درده به یاد حاتم طی جام یک منی تا نامه سیاه بخیلان کنیم طی

زان می که داد حسن و لطافت به ارغوان بیرون فکند لطف مزاج از رخش به خوی

مسند به باغ بر که به خدمت چو بندگان استاده است سرو و کمر بسته است نی

حافظ حدیث سحرفریب خوشت رسید تا حد مصر و چین و به اطراف روم و ری

تفسیر

انسان خیال پردازی هستید که در رویا و توهم غرق شده اید. دست از اوهام برداشته و برای سختی ها و موانعی که سر راه خواهید داشت آماده شوید.

برای تصمیم گیری از عقل خود استفاده کرده و از خرافات پیروی نکنید. راه رسیدن به مراد دل هموار خواهد شد. عبادت خداوند را به جای آورید و از فریبکاری دوری کنید تا به مقام و ثروت دست پیدا کنید.