شعر

ای که با سلسله زلف دراز آمده‌ای فرصتت باد که دیوانه نواز آمده‌ای

ساعتی ناز مفرما و بگردان عادت چون به پرسیدن ارباب نیاز آمده‌ای

پیش بالای تو میرم چه به صلح و چه به جنگ چون به هر حال برازنده ناز آمده‌ای

آب و آتش به هم آمیخته‌ای از لب لعل چشم بد دور که بس شعبده بازآمده‌ای

آفرین بر دل نرم تو که از بهر ثواب کشته غمزه خود را به نماز آمده‌ای

زهد من با تو چه سنجد که به یغمای دلم مست و آشفته به خلوتگه راز آمده‌ای

گفت حافظ دگرت خرقه شراب آلوده‌ست مگر از مذهب این طایفه بازآمده‌ای

تفسیر

فرصت های خوبی برایتان پیش می آید که باید آن ها را غنیمت شمرده از دست ندهید. از ظاهربینی برحذر باشید، به زندگی و همه آن چه در آن است ب چشم دل نگاه کنید و خوبی و نادرستی را تشخیص دهید.

از دودلی و تردیدهای خود دست بکشید که همه شرایط برای رسیدن به مراد دل آماده و مهیا است. خوب فکر کنید و تصمیم درست و جدی خود را بگیرید.