شعر

ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چه مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه

زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب این چنین با همه درساخته‌ای یعنی چه

شاه خوبانی و منظور گدایان شده‌ای قدر این مرتبه نشناخته‌ای یعنی چه

نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی بازم از پای درانداخته‌ای یعنی چه

سخنت رمز دهان گفت و کمر سر میان و از میان تیغ به ما آخته‌ای یعنی چه

هر کس از مهره مهر تو به نقشی مشغول عاقبت با همه کج باخته‌ای یعنی چه

حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار خانه از غیر نپرداخته‌ای یعنی چه

تفسیر

تحولات عمیقی در حالات روانی شما ایجاد شده که دیگران را نیز به تعجب واداشته است. لحظات زندگی را به هدر می دهید و گاهی با حریفان و گاهی با دوستان هستید.

عصبی شده اید و با کوچکترین بهانه ای دعوا راه می اندازید. با این رفتار ناشایست خود باعث شدید اطرافیان که به شما اعتماد داشتند، از اطراف تان پراکنده شوند. چاره کار به در خانه خدا رفتن و رسیدگی به امور معنوی است.