شعر

خط عذار یار که بگرفت ماه از او خوش حلقه‌ایست لیک به در نیست راه از او

ابروی دوست گوشه محراب دولت است آن جا بمال چهره و حاجت بخواه از او

ای جرعه نوش مجلس جم سینه پاک دار کآیینه‌ایست جام جهان بین که آه از او

کردار اهل صومعه‌ام کرد می پرست این دود بین که نامه من شد سیاه از او

سلطان غم هر آن چه تواند بگو بکن من برده‌ام به باده فروشان پناه از او

ساقی چراغ می به ره آفتاب دار گو برفروز مشعله صبحگاه از او

آبی به روزنامه اعمال ما فشان باشد توان سترد حروف گناه از او

حافظ که ساز مطرب عشاق ساز کرد خالی مباد عرصه این بزمگاه از او

آیا در این خیال که دارد گدای شهر روزی بود که یاد کند پادشاه از او

تفسیر

اگر دچار شک و تردید هستید یا دچار مشکل شده اید از دوستان مورد اعتماد برای باز کردن گره ها کمک بگیرید، حتی اگر احتمال می دهید با درخواست شما موافقت نکنند.

انسان با مرام و خوبی هستید و خصلت های نیکو باعث شده میان مردم معتبر باشید. شیطان در کمین است، از شر وسوسه هایش به خداوند پناه ببرید و از یاد معبود غافل نشوید.