شعر

خرم آن روز کز این منزل ویران بروم راحت جان طلبم و از پی جانان بروم

گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب من به بوی سر آن زلف پریشان بروم

دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم

چون صبا با تن بیمار و دل بی‌طاقت به هواداری آن سرو خرامان بروم

در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت با دل زخم کش و دیده گریان بروم

نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی تا در میکده شادان و غزل خوان بروم

به هواداری او ذره صفت رقص کنان تا لب چشمه خورشید درخشان بروم

تازیان را غم احوال گران باران نیست پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم

ور چو حافظ ز بیابان نبرم ره بیرون همره کوکبه آصف دوران بروم

تفسیر

برای بستن دهان مردم هیچ کاری نمی توان کرد. اگر مصمم هستید به آرزوها و اهدافی که برای خود تعیین کرده اید دست پیدا کنید از شماتت ها و حرف های منفی اطرافیان دلگیر و آزرده خاطر نشوید.

از همان ابتدا می دانستید برای رسیدن به هدف خود با سختی ها و موانع دشواری روبرو خواهید شد، پس ناامید نشده و به تلاش ادامه دهید. از مشکلات نترسید و با دقت و دوراندیشی تصمیم بگیرید تا به مراد دل برسید.