برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست مرا فتاد دل از ره تو را چه افتادست
میان او که خدا آفریده است از هیچ دقیقهایست که هیچ آفریده نگشادست
به کام تا نرساند مرا لبش چون نای نصیحت همه عالم به گوش من بادست
گدای کوی تو از هشت خلد مستغنیست اسیر عشق تو از هر دو عالم آزادست
اگر چه مستی عشقم خراب کرد ولی اساس هستی من زان خراب آبادست
دلا منال ز بیداد و جور یار که یار تو را نصیب همین کرد و این از آن دادست
برو فسانه مخوان و فسون مدم حافظ کز این فسانه و افسون مرا بسی یادست
مژده به شما باد که به هرچه بخواهید دست خواهید یافت و به هرچه دست بزنید طلا می شود. تغییرات شگفت انگیزی در کار و بارتان ایجاد شده که برکت را به زندگی شما سرازیر خواهد کرد.
حال که ایام به کام شماست، شکر خداوند را به جای آورید که هر چه دارید از رحمت بی انتهای اوست.
از فرصت های پیش آمده استفاده کنید و وقت را هدر ندهید. به زودی شک و تردید جای خود را به یقین خواهد داد و مسیر درست را پیدا می کنید.
دست از گله و شکایت از روزگار بردارید که همه چیز روبراه خواهد شد و به مقصودتان خواهید رسید.