شعر

گر دست رسد در سر زلفین تو بازم چون گوی چه سرها که به چوگان تو بازم

زلف تو مرا عمر دراز است ولی نیست در دست سر مویی از آن عمر درازم

پروانه راحت بده ای شمع که امشب از آتش دل پیش تو چون شمع گدازم

آن دم که به یک خنده دهم جان چو صراحی مستان تو خواهم که گزارند نمازم

چون نیست نماز من آلوده نمازی در میکده زان کم نشود سوز و گدازم

در مسجد و میخانه خیالت اگر آید محراب و کمانچه ز دو ابروی تو سازم

گر خلوت ما را شبی از رخ بفروزی چون صبح بر آفاق جهان سر بفرازم

محمود بود عاقبت کار در این راه گر سر برود در سر سودای ایازم

حافظ غم دل با که بگویم که در این دور جز جام نشاید که بود محرم رازم

تفسیر

اهداف و آرزوهای بزرگی در دل دارید، اگر می خواهید به مراد دل دست پیدا کنید باید از عزم راسخ و همت عالی برخوردار بوده و تمام تلاش خود را به کار بگیرید.

در راه رسیدن به مقصود از مشکلات و موانع عبور کنید و ناامید نشوید تا کامیاب و پیروز شوید. اجازه ندهید کنایه افراد حسود و بددل شما را از رسیدن به هدف بازدارد. به خداوند توکل داشته باشید.