شعر

کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوش

الا ای دولتی طالع که قدر وقت می‌دانی گوارا بادت این عشرت که داری روزگاری خوش

هر آن کس را که در خاطر ز عشق دلبری باریست سپندی گو بر آتش نه که دارد کار و باری خوش

عروس طبع را زیور ز فکر بکر می‌بندم بود کز دست ایامم به دست افتد نگاری خوش

شب صحبت غنیمت دان و داد خوشدلی بستان که مهتابی دل افروز است و طرف لاله زاری خوش

میی در کاسه چشم است ساقی را بنامیزد که مستی می‌کند با عقل و می‌بخشد خماری خوش

به غفلت عمر شد حافظ بیا با ما به میخانه که شنگولان خوش باشت بیاموزند کاری خوش

تفسیر

از لحظات زندگی نهایت استفاده را ببرید و قدر جوانی را بدانید. وقت خود را برای کارهای بیهوده به تلف نکنید. روزهای کامیابی و خوشی فرا رسیده و ایام خوبی را می گذرانید. از کبر و غرور برحذر باشید.

از خواب غفلت و بی خبری بیدار شوید تا بعدا افسوس این روزها را نخورید. حالا که خوشبختی در خانه تان را زده، شما هم همت کرده و برای رسیدن به آن چه در دل دارید تلاش کنید.