شعر

درد عشقی کشیده‌ام که مپرس زهر هجری چشیده‌ام که مپرس

گشته‌ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده‌ام که مپرس

آن چنان در هوای خاک درش می‌رود آب دیده‌ام که مپرس

من به گوش خود از دهانش دوش سخنانی شنیده‌ام که مپرس

سوی من لب چه می‌گزی که مگوی لب لعلی گزیده‌ام که مپرس

بی تو در کلبه گدایی خویش رنج‌هایی کشیده‌ام که مپرس

همچو حافظ غریب در ره عشق به مقامی رسیده‌ام که مپرس

تفسیر

معشوق خوبی دارید که آرام دل شماست و همیشه در کنارتان خواهد ماند. شک و بدبینی نسبت به او را از دل خارج کنید زیرا کلامش سرشار از صفا و صمیمیت و عشق است. او به خاطر علاقه ای که به شما دارد سختی های راه را تحمل کرده، قدرش را بدانید که با او به عزت و شوکت خواهید رسید.

نیتی در دل دارید که برای تان مهم و عزیز است. صبر داشته باشید و نگران نباشید. مسافرتان در صحت و سلامت به سر می برد. بیمار به زودی شفا پیدا می کند.