شعر

روی بنما و مرا گو که ز جان دل برگیر پیش شمع آتش پروانه به جان گو درگیر

در لب تشنه ما بین و مدار آب دریغ بر سر کشته خویش آی و ز خاکش برگیر

ترک درویش مگیر ار نبود سیم و زرش در غمت سیم شمار اشک و رخش را زر گیر

چنگ بنواز و بساز ار نبود عود چه باک آتشم عشق و دلم عود و تنم مجمر گیر

در سماع آی و ز سر خرقه برانداز و برقص ور نه با گوشه رو و خرقه ما در سر گیر

صوف برکش ز سر و باده صافی درکش سیم در باز و به زر سیمبری در بر گیر

دوست گو یار شو و هر دو جهان دشمن باش بخت گو پشت مکن روی زمین لشکر گیر

میل رفتن مکن ای دوست دمی با ما باش بر لب جوی طرب جوی و به کف ساغر گیر

رفته گیر از برم و زآتش و آب دل و چشم گونه‌ام زرد و لبم خشک و کنارم تر گیر

حافظ آراسته کن بزم و بگو واعظ را که ببین مجلسم و ترک سر منبر گیر

تفسیر

با خانواده و دوستان خود صداقت داشته باشید و به دیگران سخت گیری نکنید، هرچقدر زندگی را سخت تر بگیرید سخت تر هم خواهد گذشت. از کمک به دوست و رفیق غافل نشوید تا آن ها هم در زمان نیاز به شما یاری برسانند.

مدتی است افکارتان درهم شده و از مشکلی رنج می برید که از بیان آن خودداری می کنید، علت آن تردید و وسواس و غروری است که جلوی اقدام شما را می گیرد. شکرگزاری خداوند را به جای آورید و به او توکل کنید.