شعر

نقدها را بود آیا که عیاری گیرند تا همه صومعه داران پی کاری گیرند

مصلحت دید من آن است که یاران همه کار بگذارند و خم طره یاری گیرند

خوش گرفتند حریفان سر زلف ساقی گر فلکشان بگذارد که قراری گیرند

قوت بازوی پرهیز به خوبان مفروش که در این خیل حصاری به سواری گیرند

یا رب این بچه ترکان چه دلیرند به خون که به تیر مژه هر لحظه شکاری گیرند

رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد خاصه رقصی که در آن دست نگاری گیرند

حافظ ابنای زمان را غم مسکینان نیست زین میان گر بتوان به که کناری گیرند

تفسیر

خیر و مصلحت در این است که به معشوق یاری دهید. خود را کنترل کرده و چیزی بر کلام نیاورید که زمان مناسبی برای حرف زدن نیست، تنها چیزی که باید به آن توجه داشته باشید نجات معشوق است.

از دشمنانی که همواره در صدد صدمه زدن به شما هستند برحذر باشید. آن ها به زودی تاوان این بدطینتی خود را خواهند دید. اسرار خود را برای هرکس فاش نکنید. نذرتان را هرچه زودتر ادا کنید.