شعر

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند باده از جام تجلی صفاتم دادند

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند

بعد از این روی من و آینه وصف جمال که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند

من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند

هاتف آن روز به من مژده این دولت داد که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند

این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند

همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود که ز بند غم ایام نجاتم دادند

تفسیر

تاکنون رنج های زیادی کشیده اید و با صبر و بردباری از آن ها عبور کرده اید، اگرچه نیش و کنایه حسودان و افراد بدنیت شما را آزار داده اما خدا را شکر که همه آن سختی ها به پایان رسیده و همه چیز به خوبی و خوشی به خیر خواهد شد.

موفقیت هایی که تاکنون به دست آورده اید از لطف و مرحمت پروردگار و شایستگی های خودتان است. رابطه معنوی خوبی با خداوند دارید که سهم زیادی در پیشرفت شما داشته است و در نهایت پاداش صبر و تحمل خود را دریافت کرده اید.

ممکن است تغییر و تحولاتی در شرف وقوع باشد، از آن ناراحت نشوید و خدا را شاکر باشید که ضرر و زیان خاصی ندیدید.