شعر

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند

من ار چه در نظر یار خاکسار شدم رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند

چو پرده دار به شمشیر می‌زند همه را کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند

چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند

سرود مجلس جمشید گفته‌اند این بود که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند

غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند

توانگرا دل درویش خود به دست آور که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند

بدین رواق زبرجد نوشته‌اند به زر که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند

ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند

تفسیر

مژده باد بر شما که ایام خوشی و کامیابی فرا رسیده و همه غم و اندوه تان به فراموشی سپرده خواهد شد. از این روزهای خوب استفاده کنید، از آن ها لذت برده و فرصت ها را غنیمت بشمرید.

شکرگزار خداوند باشید که مشکلات و اندوه را به راحتی و شادی تبدیل کرده اما بدانید این شادی ها نیز مانند غم ماندگار نبوده و فانی می شوند.

احوال مسافرتان خوب است و در آینده نزدیک خبرهای خوبی از او دریافت خواهید کرد. مقدمات ازدواج فراهم می شود.