زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد
صوفی مجلس که دی جام و قدح میشکست باز به یک جرعه می عاقل و فرزانه شد
شاهد عهد شباب آمده بودش به خواب باز به پیرانه سر عاشق و دیوانه شد
مغبچهای میگذشت راهزن دین و دل در پی آن آشنا از همه بیگانه شد
آتش رخسار گل خرمن بلبل بسوخت چهره خندان شمع آفت پروانه شد
گریه شام و سحر شکر که ضایع نگشت قطره باران ما گوهر یک دانه شد
نرگس ساقی بخواند آیت افسونگری حلقه اوراد ما مجلس افسانه شد
منزل حافظ کنون بارگه پادشاست دل بر دلدار رفت جان بر جانانه شد
درهای بسته به روی شما باز شده که نتیجه دعاهای شما به درگاه خداوند بزرگ است. به لطف پروردگار در راه فهم و کمال قدم خواهید گذاشت و تشخیص دوست و دشمن برای شما امکان پذیر می شود.
اگرچه حسودان پیوسته به دنبال راه های برای آسیب رساندن به شما هستند اما با هوش و فهمی که پیدا می کنید به راحتی منظور آن ها را متوجه شده و نقشه های شان را دفع می کنید.
در طول مسیر نیاز به راهنمایی افراد دانا و آگاه خواهید داشت. به زودی خبر خوشی دریافت خواهید کرد.