شعر

من و انکار شراب این چه حکایت باشد غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد

تا به غایت ره میخانه نمی‌دانستم ور نه مستوری ما تا به چه غایت باشد

زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز تا تو را خود ز میان با که عنایت باشد

زاهد ار راه به رندی نبرد معذور است عشق کاریست که موقوف هدایت باشد

من که شب‌ها ره تقوا زده‌ام با دف و چنگ این زمان سر به ره آرم چه حکایت باشد

بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد

دوش از این غصه نخفتم که رفیقی می‌گفت حافظ ار مست بود جای شکایت باشد

تفسیر

اعتماد به نفس خود را افزایش دهید و به توانایی ها و هوش و درایت خود اعتماد داشته باشید. انسان خوبی هستید و در خفا کارهای خوبی انجام می دهید و همین خصلت های اخلاقی باعث شده لطف خداوند در زندگی شامل حال شما باشد.

فکر کاری شما را به شدت درگیر کرده، با توکل به خداوند، تلاش و علاقه و سرعت عمل می توانید به موفقیت برسید. زود از کوره در نروید و باعث آزار دیگران نشوید.

ابتدای هر کار حتما با افراد دانا و دلسوز مشورت کرده تا تصمیم درستی بگیرید. گله و شکایت کردن دردی دوا نمی کند، از زندگی لذت ببرید.