دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمیارزد به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمیارزد
به کوی می فروشانش به جامی بر نمیگیرند زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمیارزد
رقیبم سرزنشها کرد کز این باب رخ برتاب چه افتاد این سر ما را که خاک در نمیارزد
شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمیارزد
چه آسان مینمود اول غم دریا به بوی سود غلط کردم که این طوفان به صد گوهر نمیارزد
تو را آن به که روی خود ز مشتاقان بپوشانی که شادی جهان گیری غم لشکر نمیارزد
چو حافظ در قناعت کوش و از دنیای دون بگذر که یک جو منت دونان دو صد من زر نمیارزد
غم و غصه تا کی؟!
برای کاری که هیچ منفعتی برای شما نداشته دچار اندوه شده اید که کاملا بی دلیل و بدون منطق است. زیاد به دشمنان خود توجه نکنید. شاید ظاهرا در کاری که برایش رنج و سختی زیادی تحمل کرده اید و از مال و جان خود مایه گذاشته اید، شکست خورده باشید اما بهتر است از گذشته درس گرفته و آن را رها کنید.
هرچه اهداف عالی تر و آرزوهای بزرگ تر داشته باشید سختی ها و مشکلات راه نیز بیشتر خواهد بود. بنابراین قبل از شروع کار فکر همه چیز را بکنید. قناعت پیشه کنید و به خداوند توکل کنید تا به مراد دل خود برسید.
فریب ظاهر افراد حیله گر را نخورید که سعی می کنند شما را از راه به در کنند.