+ چرا سرگردونی؟ – سرگردون؟ خیره شدم
+ به چی؟ – خیرهم
نگو هیچی
+ باشه نمیگم
هنوز نگات نکرده؟ – میکنه
وایسا همینجا
+ جمشید جانم، تو چرا اینقد دیوونهای؟ نمیکنه بابا
– این بود هیچی نگفتنت؟ میگم میکنه دیگه
باید صبر کنی
+ صبر میکنیم خب
تا کی حالا؟ – معلوم نمیکنه؛ بعضیا زود، بعضیا یهعمر طول میدن تا نگات کنن
اما همه بالاخره نگا میکنن
+ یعنی میگی یهعمر وایسیم اینجا؟ – نه بابا، الاناس دیگه نگا کنه
+ حالا گناه من چیه باید یهعمر وایسم؟ – گناه نیست، دوستمی
مال تو هم بود من وامیسّادم
+ مال من که اصن یادم نیس کِی بود، کی بود
– بعد به من میگی دیوونه
+ حبیب حالا خودمونیم
– خودمونیم، ولی در عینحال دلبرم هست
اونم بگو! + همون
اینکه گاهی نگات میکنه بالاخره
اینجا معطل چی وایسادی؟ – نه
کی نگا میکنه؟ + باو تو راهرو، سلام وُ احوالپرسی، وقت ناهاری، هواخوری، هفتهای یهبار یه نگاهی میکنه
خودم دیدم
– آها اونا رو میگی؟ + آره، اونا
– من اونا رو نمیگم
+ ینی تا کی باید وایسیم؟ – بهش گفتم میشه بنگری؟ گفت بفرما
گفتم از اونا که بقیه رو مینگری نه، میشه دلبرانه بنگری؟ گفت برو بابا
رفت با یارو جدیدیه
+ از کی اینجا وایسادی؟ – صپّ زود
+ حالا اومدیم وُ نکرد
– میکنه
وایسم میکنه
امید داریم
+ حالا که سخت داره یارو جدیدیه رو مینگره
– خب یههو دیدی وسطش خواست اینجا رو بنگره، باس باشیم دیگه
+ اگه بنگره هم باز از اوناست
– اونا هم خوبه
اما شایدم خوبش کرد
دلبرانهش کرد
– واسه همینه سرگردونی؟ – میگم خیره شدم
نگو هیچی یهدیقه
+ کی میریم سرگردون؟ – حرف مفت نزن
حالم خوبه
+ حالا اگه یههو کرد چی؟ اگه دلبرانه نگریست چی؟ نقشهت چیه؟ – یهدیقه اینجا هفتآسمانو میدرم برمیگردم
+ آخ آخ بعدشم دوباره وامیسّیم؟ – جمشید جدیدیه داره میره
نیگا
+ کجا میره؟ – نمیدونم
دارن خدافظی میکنن
+ خدافظی نیست دیوونه
بیا اینور یهدیقه، نمیخواد نگا کنی
– ایناها بابا، دارن روبوسی میکنن
+ بیا
بیا بیشین اینجا
– سیگار داری؟ + یهکم استراحت کن، بعد دوباره برو
– آره از صبح یهلنگهپا وایسادم
+ گفتم بهت
– بابا جمشید بالاخره نیگام میکنه
+ کور بودی الان؟ ندیدی؟ باز هی نیگام میکنه، نیگام میکنه
– چی رو ندیدم؟ + هیچی
میگم… آره بهنظر منم بالاخره نیگا میکنه
– پاشیم خب
+ حالا اینو بکشیم، بعد
– آخ آخ جمشید، رفت
+ کی رفت؟ – دلبر رفته بابا
نیست
دیدی گفتم
+ چی گفتی؟ – گفتم که یههو نگا میکنه، من نباشم فک میکنه از صبح نبودم
+ حبیب بیا بشین، فکری نمیکنه
– میکنه
+ جون هردومون، اصن هیچفکری نمیکنه
– میکنه
سیگار داری؟ + اگه میکرد، کرده بود تا الان
– بابا بعضیا بیشتر طول میدن
تقصیر تو شد
+ دیوونهایا
– بس که نمینگره
+ خب خسته شو
– خستهشم که بشم عین تو؟ که یادت نمیآد
+ آخه اینطوری به چهدردی میخوره؟ – به این درد که یادمه؛ صبح که پا میشم، تا شب یادمه
+ حالا که رفته، باز باید وایسیم؟ – تو برو من یهدیقه اینجا چیز دارم
+ سرگردونی؟ – سرگردون؟ خیره شدم به آفاق مغربی
تو چی میدونی
دلمون تنگه
تو بیا
مگه نگفتی سر میزنی؟ تابستون کش میاد تا میتونه
خیلی تنگه
با اینکه حتا پاییزم نیست
من دیوونهم؛ درست! اما من نکردم
نفهمیدم چی شد بهخدا
خیلی فکر میکنیم مگه ما چیکار کردیم که میگن دیوونهس
قیافهمون شبیه پدرزن ونگوک شده: دستان زیر چانه، با کلاه، نگاه غمآلود
بیا گلخونه کن، ایام سرده وسط اینهمه تابستون قلبالاسد
یادمون رفته دیگه اون هایوُهوی و نعره مستانهمون
چندوقتیه دیگه کسی دندونامون رو ندیده
قدیما بیش از این اندیشۀ عشاق میکردی
چندوقتیه خسیس شدی
یههو شدی
رفتی دیگه سر نزدی
انگار یادت ما رو رفته باشه
ما اما هنوزم از یادت کم نکردیم
نباش خسیس، تو بیا
من دیوونهم؛ درست
ولی مگه تواَم دیوونه نبودی؟ مگه همیشه سر نمیزدی؟ ما هنوزم خیالمون جمعه، آخه قرارمون همینه
میزنه بارونا عاقبت
نگرانی اینهمه نیمروزِ تفته میگذره
امید داریم
گیریم ته دلمون گاهی یهذره هول میکنیم: نکنه بهعمرمون قد نده
هی میخوایم بگیم: بابا نکن هدر، تو بیا
آخرش که میای، حتی روزی که ما دیگه نباشیم
خب حالا زودتر بیا
نگا، بهخدا شاید دیگه هرگز چیزی نسرودیما
دیروقتیه نشستیم منتظر اومدنت
بیم است کو یههو دیگه برنخیزد از رخوت بدن
بیا او را صدا بزن
واسه ما زشته اینهمه لابهالتماس
جلو دیوونهها کلی پُز دادیم
گفتیم میای
زمین نمیندازیمون
دیروقتیه موندیم رو زمین
کجا پیدات کنیم؟ یهبارم تو بیا، بیکه ما بگردیم
جان ما ممکنه درفزاید، اما از حسن شما کم نمیشه
باشه، بگو من دیوونهم
اصن کی خواست عادی باشه؟ هیچوقت
حیفه آخه اینهمه دور
کی گفته دور؟ تنگه دلمون
تو بیا
چشممون چند وقتیه به دره؛ اگه بدونی